mobham

 

اگر دروغ رنگ داشت


هر روز شاید


ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه می بست

 

 
و بی رنگی کمیاب ترین چیزها بود

 

 


 

اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت


عاشقان سکوت شب را ویران می کردند

 

 

اگر همه ثروت داشتند


دل ها سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند


و یک نفر در کنار خیابان خواب گندم نمی دید


تا دیگران از سر جوانمردی


بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند


اما بی گمان صفا و سادگی می مرد…

 

 


اگر عشق نبود

 
به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟


کدام لحظه ی نایاب را اندیشه می کردیم؟


و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟


آری بی گمان پیش از اینها مرده بودیم…

 

 


 

+نوشته شده در پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:,ساعت21:13توسط elahe mohammadi | |

 

        دلم تنگ است

 

   دلم اندازه حجم قفس تنگ است

 

  سکوت از کوچه لبریز است

  

  صدایم خیس و بارانی است

 

  نمی دانم چرا در قلب من پاییز طولانی است...

 

+نوشته شده در شنبه 1 مهر 1391برچسب:,ساعت18:53توسط elahe mohammadi | |