mobham
کودکی با پایه برهنه در زمستان روی برفها ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی نگاه میکرد. زنی در حال عبور کودک را دید و او را به فروشگاه برد و برایش کفش و لباس خرید بعد رو به کودک کردو گفت:مواظبه خودت باش. کودک گفت:ببخشید خانوم شما خدا هستید؟ زن گفت:نه فقط من یکی از بنده های خدا هستم کودک گفت میدانستم با او نسبتی داری این یعنی معرفت یعنی بزارید به هم کمک کنیم تا خدا هم به ما کمک کنه به خدا دنیا ارزششو نداره...بزارید با هم باشیم
نظرات شما عزیزان:
|
About
به وبلاگم خوش اومدید،امیدوارم از مطالبم خوشتون بیاد و براتون جالب باشه.خیلی از چیزا برا من عجیبن و خیلی سوال بی جواب دارم امیدوارم هیچ سوالی بی جواب نمونه هیچوقت ...از دروغ و آدمایه دروغگوام بیزارم Archivesاسفند 1392مهر 1392 شهريور 1392 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 Authorselahe mohammadiLinks
عنوان لینک
تبادل
لینک هوشمند
LinkDump
خبرچین |